۱۳۹۰-۰۱-۱۱

خون بها(سرود انقلابي)-دانلود كنيد.

قسم به بوسه ي آخر، قسم به تير خلاص،
قسم به خون شقايق، نشسته بر تن داس،

قسم به آتش پنهان به زير خاكستر،
قسم به ناله ي مادر، قسم به بغض پدر،

قسم به مشت برادر، قسم به خشم رفيق،
قسم به شعله ي كبريت و قسم به خواب حريق،

قسم به بال پرستو، به عطر فروردين،
قسم به نبض ترانه، قسم به خاك زمين،

كه خون بهاي تو خون سياه جلاد است،
سكوت دامن درد، انتظار فرياد است،
كه خون بهاي تو اتمام اين زمستان است،
طنين نام تو در ذهن هر خيابان است.



نامت اي بسيجي، ننگ كشور ماست!(سرود انقلابي)-دانلود كنيد.

اي جنون و هرزگي ز چهره ي شما عيان!
نوكران رهبر و يزيديان اين زمان!
قاتلان مردميد شما، شما بسيجيان!

نامت اي بسيجي، ننگ كشور ماست.
ظلمت وجودت، شرم ملت ماست.

***

اي بسيجيان كه رذل و بي عدالتيد!
مفسد و پليد و منشأ شرارتيد!
روح جهل و ظلمتيد، قاتلان ملتيد، بر شما خجالت باد.

نامت اي بسيجي، ننگ كشور ماست.
ظلمت وجودت، شرم ملت ماست.

***

اي بسيج خيره سر! كشته اي برادرم،
اي بسيج خيره سر! كشته اي تو خواهرم،
ننگ باد بر شما اي بسيجيان!
شرم باد بر شما اي بسيجيان!

اي بسيج!  اي پليد! كشته اي برادرم،
اي بسيج!  اي پليد! كشته اي تو خواهرم،
ننگ باد بر شما اي بسيجيان!
شرم باد بر شما اي بسيجيان!

آدمي در شگفت از حقارت شما،
در جهان، بيكران، عدوت شما،

نامت اي بسيجي، ننگ كشور ماست.
ظلمت وجودت، شرم ملت ماست.


۱۳۹۰-۰۱-۰۹

حال و روز كنوني ايران در يك نگاه!

برگرفته شده از سايت بي بي سي فارسي؛

براي مقايسه اي (تا حدودي خوشبينانه و نه چندان دقيق) با ساير كشورهاي خاورميانه، اينجا را ببينيد.
رتبه ي فساد ايران مطابق اعلام Transparency International، آنچنان براي خبرگزاري هاي حكومتي نظير فارس نيوز و مهر نيوز و ... خجلت آور بود كه بر خلاف عادت هر سال، "ترقه ي" امسال را اصلاً صدايش را درنياوردند.

۱۳۸۹-۱۲-۲۷

آيا مصريان هم شكمي قيام كردند؟


اين يك تصوير تركيبي از ساختار اجتماعي شكل گرفته در ميدان التحرير قاهره است.  
لطفاً به جزئيات اين تصوير، خوب دقت كنيد.
آيا ما چنين سازماندهي حداقلي را نيز نه تنها از جانب خودهامان، بلكه از طرف امثال اميرارجمندها و سازگاراها و ... خارج نشين و داخل نشيناني كلفت تر از ايشان مانند موسوي و كروبي و خاتمي و ... كه بيرق "اصلاح طلبي كذايي" را علم كرده اند، سراغ داريم؟؟؟
تف بر تو ايراني، اگر بخواهي باز هم از امثال اينان سوپاپ اطمينان هايي براي رژيم فاسد اخوندي بسازي.
حركات شكمي و هر از گاهي و هفتگي و ... جز ريختن خون جوانان پاك اين سرزمين و دلخوش بودن به "ترسيدند و ..."، و اسارت جگرگوشه هايمان عايدي بهتري ندارد.
ايراني ننشين و بگو لنگش كن، برخيز.
بايد تن به آب زد، تا تن به كثافت نيالود.

۱۳۸۹-۱۲-۱۸

كافيست بالاخانه ها گرد هم آيند!

اساس شكل گيري شبكه هاي اجتماعي تحت وب مانند "فيسبوك"، از اين پديده ي اجتماعي پيروي مي كند كه:
«حكومت ها، به ويژه حكومت هاي ميليتاريستي با فضاهاي بسته ي سياسي، محدوديت هاي "حتي به ظاهر قانوني" براي تجمعات فيزيكي مردم ايجاد مي كنند؛ ضمناً انحصار رسانه اي بالايي براي عدم پوشش دهي خواست هاي مردمي برقرار مي كنند.
در واقع، هدف اصلي آن ها جلوگيري از به اشتراك گذاري افكار و ايده هاي مردم در چنين اجتماعاتي است؛ پديده اي كه باعث تنوير افكار عمومي و برملا شدن خدعه ها و بلوف هاي متفرعنانه ي ايشان مي شود.
روشنفكران اجتماعي، به مدد تكنولوژيست هاي اطلاعاتي، اين طرح را پايه ريزي كردند كه:
"براي تضارب افكار و تبادل اطلاعات، ديگر نيازي به تجمعات فيزيكي نيست.
كافيست بالاخانه ها(چشم ها، گوش ها و مغزها) مجتمع شوند و گرد هم آيند."
اينچنين شد كه مديا به كمك اينترنت آمد و شبكه ها و گريدها(Grids) و رايانش ابري (Cloud Computing) پديدار شد.

۱۳۸۹-۱۲-۱۶

فهرست سياه حراميان ايران

"خيزش دادخواهي"، اكانت "جنبش دادورزي ايران" در facebook است.

از جمله اقدامات اين اكانت در facebook، ايجاد گروهي به نام "گردآورندگان فهرست سياه حراميان ايران" در اين شبكه ي اجتماعي است. يكي از امكانات چنين گروه هايي در facebook، ايجاد پرونده هايي به نام doc است؛ در صفحه ي "گردآورندگان فهرست سياه حراميان ايران"، دو پرونده به نام هاي "Black List" و "Red List" ايجاد شده است.
"Black List"، شامل فهرست عناصر كليدي بساط ستم پيشه ي حاكم بر ايران است كه مورد شناخت همگان هستند و خيانتشان محرز است.
"Red List"، شامل فهرست آن دسته عناصر رده هاي مياني و عملياتي و خودفروخته است كه بايستي در پيشگاه ملت ايران محاكمه شوند.
با معرفي اين حراميان و حمايت از اين گروه، به تدوين مرجعي براي اقامه ي داد عليه اينان كه پنجه ها و پوزه هايشان آلوده به خون پاك عزيزان اين كيان است، كمك كنيد.

ضمناً دو صفحه ي ذيل نيز در facebook، توسط "خيزش دادخواهي" ايجاد شده است:
1. صفحه ي اختصاصي "جنبش دادورزي ايران

با حمايت از اين صفحات، به گسترش موج اين خيزش مردمي كمك كنيد.

۱۳۸۹-۱۲-۰۲

آجيل و لباس و خريد شب عيد، از ستم دژخيم دردآورتر است!

دردآور است زبانه كشيدن آتش بيداد از جان و ناموس  هموطنت؛ اما دردآورتر، بيرگي و عافيت طلبي و سرمستي هموطن بيگانه تر از بيگانه است.
غمبار است نظاره ي ريخته شدن رنگين ترين خون هاي اين مرز و بوم؛ ولي اسفبار است وقاحت و بي شرمي حتي نزديكان من وتو براي بي تفاوتي شان.

ايراني باشرف، غم ها را با مباهات و افتخار به جان مي خرد، اما اين ها "غصه هايي اند كه شراره بر دل شرافتمندان اين اقليم مي افكنند."
يادش به خير، گل گفته ي آن معمار تجدد و تمدن ايران معاصر، علي شريعتي:

«غم از جنس هنر است و غصه از جنس صنعت. غم از نداشتن و آرزو كردن چيزهاي متعالي سرچشمه مي گيرد و غصه از نداشتن و آرزو كردن چيزهاي پست.»

ايراني باشرف! به ياد كسان و خويشان و نزديكان خويش بينداز كه غيرت يعني چه.
با اين خواب نكبت بار همنوا مشو.

"جنبش دادورزي ايران" را به ديگران معرفي و از آن حمايت كنيم.

فراخوان شماره ي "2":(تمامي رزمي كاران و افراد داراي توان مسلح شدن، براي آزادسازي ميرحسين موسوي، مهدي كروبي و همسرانشان)

هوالعادل،
1- بدينوسيله از تمامي شيردلان رزمي كار و افرادي كه مي توانند به سرعت مسلح شوند، جهت هماهنگي و سازمان دهي براي انجام عمليات آزادسازي آقايان ميرحسين موسوي و مهدي كروبي و همسرانشان، به جهت اداي ديني كه اين خيزش مردمي اصيل بر گردن خود در قبال ايشان دارد، دعوت به هماهنگي مي نمايد.

2- از تمامي ايرانيان داخل و خارج كشور، كه چنين غيوراني را سراغ دارند، ولي خود ايشان محتملاً به اين فراخوان دسترسي ندارند، درخواست مي شود بديشان اطلاع داده، هماهنگي با "جنبش دادورزي ايران" را خود مستقيماً و يا به واسطه ي معتمدان برقرار دارند

3- از تمامي نظاميان، انتظاميان و ساير افرادي كه هرگونه اطلاعي از وضعيت نحوه ي فعاليت حراميان مرتبط با اين حصر خانگي و چيدمان ايشان و نحوه ي كنترل آن ها دارند، درخواست ارايه ي اطلاعات دارد.
اطلاعات را به منظور محافظت از عدم انتشار عمومي، به dadvarzi.iran@gmail.com ايميل نماييد.

"جنبش دادورزي ايران" را به ديگران معرفي و از آن حمايت كنيم.

فراخوان شماره ي "1":(تمامي كوهنوردان و صحرانوردان داخل كشور)!

هوالعادل،

1- بدينوسيله از تمامي كوهنوردان و صحرانوردان داخل كشور كه مايل به ياري رسياني به خيزش پاك مردمي ايران زمين هستند، جهت "نصب پارچه نوشته هاي بزرگ در ارتفاعات صعب العبور و بيابان هاي دور از دسترس حراميان حكومتي رژيم" دعوت به هماهنگي مي نمايد.

2- از تمامي ايرانيان داخل و خارج كشور، كه چنين غيوراني را سراغ دارند، ولي خود ايشان محتملاً به اين فراخوان دسترسي ندارند، درخواست مي شود بديشان اطلاع داده، هماهنگي با "جنبش دادورزي ايران" را خود مستقيماً و يا به واسطه ي معتمدان برقرار دارند.

3- در نوشتن شعارهاي انقلابي، قبل از تحرير، به منظور هماهنگي بيشتر، با "جنبش دادورزي ايران" ارتباط برقرار كنيد.

"جنبش دادورزي ايران" را به ديگران معرفي و از آن حمايت كنيم.

نبايد تعلل كرد.

از يك ديد كلي، وضعيت فعلي خيزش مردمي در ايران را مي توان اينچنين توصيف كرد:
"اگر ساختار حامي اين خيزش را به اندامي انساني تشبيه كنيم و متقابلاً ساختار سركوبگر حكومتي را هم اندامي انساني در نظر آوريم، آنچه به وضوح تمام به چشم مي خورد، اينچنين است كه:
خيزش مردمي از اندامي بسيار تنومند برخوردار است، اما متأسفانه گويا اين اندام تنومند، در مقابل موجودي ناقص الخلقه و مبتلا به ضعف هاي فراوان و فلج كننده، تنها از دستان تا حدودي قدرتمند خويش يا پاهاي تا اندازه اي نيرومند خويش براي مبارزه استفاده مي كند و بس.
در حالي كه آن موجود ناقص الخلقه ي حكومت ستم پيشه، با وجود قرار داشتن در موضعي كاملاً انفعالي، به علت عدم هماهنگي اعضاي تنومند خيزش مردمي، دست كم به حد زيادي اين اندام پاك نهاد را به انحاء گونه گون مي آزارد.
بيم آن كه تهديدهايي كه هم اكنون نيز بر اين اندام پاك نهاد مي تازند، آن اصالت و سلامت را از اين پيكره بربايند، هر ايراني مسؤولي را به تأمل وامي دارد.
بايد هماهنگي و سازمان دهي را تقويت كرد.
پيش از آنكه قواي اين پيكره ي نيرومند رو به تحليل گذارد.
در مورد مصاديق اين سازمان دهي و هماهنگي، با جنبش دادورزي ايران همراه باشيم.
"جنبش دادورزي ايران" را حمايت كرده به ديگران بشناسانيم.

اما كمتر شعار دادورزي و عدالت به گوش رسيد

دادورزي، تفاوتي اصيل و ماهوي با هر خواست ديگر جنبش ها و خيزش هاي مردمي در طول تاريخ دارد.
استقلال، آزادي و جمهوريت را در خيزش 57 ايران بسيار شعار دادند.
اما كمتر شعار دادورزي و عدالت  به گوش رسيد.
شايد پاشنه ي آشيل و چشم اسفنديار تمامي خيزش هاي مردمي تاريخ، به همين نقطه از پيكرشان اشاره مي كند.
به كدام نقطه؟
"به تفاوت ماهوي خواست دادورزي با خواست هاي ديگر انقلابي(همچون آزادي، استقلال و ...).
چنين گمان مي رود كه اين تفاوت از تفاوت رسايي صداي سرمايه داران جوامع و نارسايي و خاموش ماندن صداي اقشار متوسط و "ضعيف نگه داشته شده" سرچشمه مي گيرد.
دادورزي و عدالت آنچنان به مذاق لابي سرمايه داري هيچ جامعه اي خوش نمي آيد.

۱۳۸۹-۱۱-۳۰

گزارش هايي تازه از وخامت حال خامنه اي

منابع مورد اعتمادي از كادر پزشكي بيمارستان شهيد رجايي(بيمارستان قلب) خبر مي دهند كه از حدود سه ماه پيش تا كنون، هر از گاهي به طور كاملاً ناگهاني، تمامي پرسنل و كادر پزشكي بيمارستان به بهانه ي مسائل امنيتي مرخص مي شوند و هيچ كس اجازه ي حضور در محوطه را هم ندارد.
با كنجكاوي برخي از ايشان، مشخص مي شود كه از طريق مسيري مخفي و كاملاً اختصاصي، سريعاً علي خامنه اي به علت وخامت حال به اين بيمارستان منتقل مي شود.
در همين حال از منابع موثق رده بالا در شهرداري تهران نيز خبرهايي مي رسد، مبني بر قرق هر از چند گاهي مسيرهايي از مترو كه منتهي به ايستگاه پاستور(امام علي) و ايستگاه هاي طي مسير تا نزديكي بيمارستان مي شوند.

به عبارت ديگر، گويا علي خامنه اي را از زير زمين به بيمارستان مي رسانند.

براي خواستن

به نام آفريدگار دادگر دادورزي

اين خيزش مردمي عليه حكومت ستمكار خودكامه، بايد فراتر از زنده باد و مرده بادي براي اشخاص قدم بردارد.
بايد از تمام توان خارق العاده ي چنين نوزادي براي قوت بنيه اش مدد جست؛
بايد بدانيم چه مي خواهيم؛ خواست اين خيزش مقدس بسي فراتر از نابودي حاكمي ستم پيشه است، بايد اين خواست از سرتاپاي شعارهاي اين ملت ببارد؛
مگر نه اينكه همين شعارها تريبوني سترگ براي بيان خواست مقدس اين خيزش است؟
نخستين سطور اين پايگاه رسمي اطلاع رساني "جنبش دادورزي ايران" را، به درج شعارهايي براي امروز، فردا و فرداهاي اين ملت "خيزش آفرين" مي آراييم:

* اگه اسلام اينه، اگه مسلمان اينه،    سلام نامسلمان!
* اي حوزه ي خائنان! اي پدر با ايمان! اي مادر مسلمان!           اين بود عمل به قرآن؟
* ما ميگيم خر نميخوايم، پالونو وارون ميكنن            ما ميگيم فقه نميخوايم، بنزينو ارزون ميكنن
* مرندي دربدر! فاضل بي فضل وبر!   زالو رو از بين ببر.
* مجلس بي كفايت! دولت بي اصالت! قضاي بي عدالت! ولايت كثافت! كشيمت به حقارت.
* وزيران بيچاره! اين آخرين قراره، هركي با اين رژيمه، بدونه سر داره.
* نون من مال تو؛ آب من مال تو؛ بنزينمم مال تو؛            بري سر كار دولتي! خائن به ملتي.


شما هم شعاراتونو نظر بذاريد تا اضافه كنيم.