۱۳۸۹-۱۲-۰۲

نبايد تعلل كرد.

از يك ديد كلي، وضعيت فعلي خيزش مردمي در ايران را مي توان اينچنين توصيف كرد:
"اگر ساختار حامي اين خيزش را به اندامي انساني تشبيه كنيم و متقابلاً ساختار سركوبگر حكومتي را هم اندامي انساني در نظر آوريم، آنچه به وضوح تمام به چشم مي خورد، اينچنين است كه:
خيزش مردمي از اندامي بسيار تنومند برخوردار است، اما متأسفانه گويا اين اندام تنومند، در مقابل موجودي ناقص الخلقه و مبتلا به ضعف هاي فراوان و فلج كننده، تنها از دستان تا حدودي قدرتمند خويش يا پاهاي تا اندازه اي نيرومند خويش براي مبارزه استفاده مي كند و بس.
در حالي كه آن موجود ناقص الخلقه ي حكومت ستم پيشه، با وجود قرار داشتن در موضعي كاملاً انفعالي، به علت عدم هماهنگي اعضاي تنومند خيزش مردمي، دست كم به حد زيادي اين اندام پاك نهاد را به انحاء گونه گون مي آزارد.
بيم آن كه تهديدهايي كه هم اكنون نيز بر اين اندام پاك نهاد مي تازند، آن اصالت و سلامت را از اين پيكره بربايند، هر ايراني مسؤولي را به تأمل وامي دارد.
بايد هماهنگي و سازمان دهي را تقويت كرد.
پيش از آنكه قواي اين پيكره ي نيرومند رو به تحليل گذارد.
در مورد مصاديق اين سازمان دهي و هماهنگي، با جنبش دادورزي ايران همراه باشيم.
"جنبش دادورزي ايران" را حمايت كرده به ديگران بشناسانيم.

هیچ نظری موجود نیست: